سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:, :: 18:54 :: نويسنده : فافا
سلام پسملم عیدت مبارکعید شما دوستای گلمم مبارک باشهداشتم اتاقم رو جمع جور می کردمشووری جونم از باشگاه اومده الان اس داده من آمده ام وای وای من آمده ام که عشق فریاد کند من آمده ام وای وای یعنی اینجوری حرف میزنه میخوام بچلونمش حیف که امکانات نیست من زیاد چای میخورم دیگه هوا سرد میشه سرعت چای خوردن منم زیاد میشه به هشت نه تا لیوان در روز هم گاهی میرسه برعکس من همسری اصلا چای نمیخوره شاید ماهی یک بار هم نخوره کلا من و نفسی در غذا هم عکس همدیگه هستیم من به شدت گوشت مرغ گریزم البته چندبار خوردما اما دوست ندارم کلا همسری هم اگه تو غذاش گوشت مرغ نباشه غذا رو نمیخوره منم همیشه بهش میگم بعدا به جسد حیوونا دست نمیزنم برای غذا درست کردن حالا کی بعدا میخواد جوابگوی معده خالی همسری باشه من نیدونمتا حالا چندبار سعی کرده راضیم کنه باهم بریم کله پاچه بخوریم اما نتونسته چند روز پیش رفته بودم دکتر بهم گفت یه کمی کلیه هاتون عفونت کرده منم به شووری گفتم کلی غر زد بعد گفت دیگه حق نداری رو برف بخوابی اگه مواظب خودت نباشی اوج میگیرم پنجشنبه شب مهمون داریم همکار بابا با عمه جون میخواد بیاد مامان برای شام مرغ قرمه سبزی سوپ جو درنظر داره منم میخوام سالاد با ژله بدرستم دنبال یه دسر یا پیش غذا جدید و آسون راحت هم هستم میخوام سلیقه خرج کنم اما فعلا به نتیجه نرسیدم ایده ای دارید بگید از درس دانشگاه بگم که ترم خیلی سنگینی دارم همش میخوام شروع کنم از همین اول به خوندن اما قسمت نمیشهدیروز کلاس داشتم نفسی خیلی اصرار کرد بیاد دنبالم اما من نذاشتم یه کمی ناراحت شد آخه مسیر یونیم طولانیه تا بیاد دنبالم برگردیم خونه یه دو سه ساعتی تقریبا بد رانندگی کنه منم دلم نمیاد هر هفته بیاد دنبالمو خسته بشه همیشه عشقم میگه میخوام بیام دنبالت تنهام راه خیلی طولانی میشه برام هی میگم کی میرسم اما وقتی میرسم باهم برمیگردیم راه کوتاه میشه انگار همون مسیر رفت نیست منم میگم اینا همش بخاطر حضور منه میتونی تشکر کنی این روزا علاوه بر اینکه دوست دارم پنجره رو باز بزارم برم زیر پتو چای بخورم انگشتای یخ زدمو با چسبوندن به لیوان چای گرم کنم مثل الان که زیر پتو هستم پنجره بازه(دور از چشم همسری الان بخونه اینجا رو بخونه میگه پنجره رو ببند دیگه باز نکن هیچ وقت)دوست دارم با نفسی برم سینما بریم یه مسافرت یه روزه هیزم جمع کنیم بلال بپزیم چای ذغالی بخوریم بازی کنیممن به شدت کودک درونم زندست علاقه زیادی به بازی دارم مخصوصا والیبال همسری هم خیلی دوست داره دلم یه فیلم ترسناک پرهیجان میخواد اما بخاطر کابوسایی که بعدش میبینم همسری نمیزاره ببینم من عاشق فیلم ترسناکم آخه نبینم نیتونم انگار یه چیزی کم دارم خواهش میکنم بزار ببینم قول میدم نترسم عشقنامه:ممنون عشقم که بخاطر منو زندگیمون هر روز صبح بیدار میشی میری سرکار دوست دارم مرد من نظرات شما عزیزان: دریا
ساعت9:21---5 آذر 1392
عالییییی بید ایشالا همیشه بسیووووور خرسند باشید پاسخ:ممنوووووون دریا جون فا فا جون هیچ خبری نیست اون طرفها که آپ کنی؟ پاسخ:چرا عزیزم هست اما وقت نمیکنم اپ کنم زود به زود وبلاگچه خاطرات
ساعت15:44---30 مهر 1392
سلام فا فا جون/مرسی که بهم سر زدی... پاسخ:سلام عزیزم دوست جدید منی لینکت کردم ميشا
ساعت9:13---30 مهر 1392
سلام پاسخ:سلام میشا جون با یه تیر دو نشون عایا دیر گفتی مهمونی تموم شد ماری گیس بریده♥
ساعت21:47---28 مهر 1392
من ک دلم به هیچ کاری نمیره عاقا تواین بلاگفا وب بزن دیگه اونجا همیشه تووبت پلاسم خخخخ
سلام فافا جان ببخشید مدتی بهت سرنمیزدم.اجی اصن دانشگاه حس درس خوندن نیس بخدا دختر انقد هنر بخرج نده کاردست خودت ندیاااا خواهش میکنم عزیزم نیازی به عذرخواهی نیست اصلا یه کدبانویی شدم بیا ببین سلام فافا جونم خوبی؟عیدتو همسریتم مبارررک پاسخ:خوبم عزیزم ممنون خانوم گلم اره میدونم سخت میشه اما اصلا حسش نمیاد جدیدا کم پیدا شدی هاااا پاسخ:خودمو گرفتم ایییییییییییییش اقای همسر نمیزاره من ببینم میگه ضعیفه حرفش رو هم نزناگه خواستی چندتا فیلم ترسناک معرفی کنم ببین منم اگه همسری اجازه داد ازت میپرسم اخ اخ گفتی بعله هرچی حتی گشنه پلو با خورشت دل ضعفه
سلام.عیدتون مبارک ایشالا قراره بشه همسری
ساعت21:35---23 مهر 1392
سلام عزیزم عید شما هم مبارک پاسخ: چه عجب چرا دعوت نیستی عزیزم تشریف بیارید منم بخداهمش میرم عکسامونو نگاه میکنم من خیلی خیلی خیلی بیشتر دوست دارم تازشم
|